» . |
پیغام مدیر : آسمونــی
21 ساله متولد 15 بهمن اهل جنوب عاشق قدم زدن روی دریا هنگام غروب و راه رفتن زیر باران است . از حسادت دروغ و ریا متنفر است و معتقد است که همیشه باید بخشنده بود و در هر شرایط لبخند نباید فراموش شود همیشه سعی می کند دیگران از او راضی باشند و از رنجاندن دیگران بی زار است و برای همه آرزوی خوشبختی و سعادت در دنیا وآخرت را دارد.
خدایا
گوناگون
بیا تو خودت ببین
بازم میگم بیا تو خودت ببین
حتما بخوان
عاشقانه ها
عشقولانه
فلش های زیبا برای دانلود
خبرهای جالب فقط شاخ در نیار
عکس خوشگل برای تبریک عید
عکس های دخترانه ناااز
عکس های خنده دار
بدون شرح خنده دار
عکسای ناز و خوشگل
بدون نظر نرین
گریه های ناز و بانمک
عکس های ناز دختوانه
انشوده عربیه
چقدر عجیبه...!!!
فرم پیش فروش بلیط سفر آخرت
جک جک جک
نقش زن از مادری تا اشتغال
علمی
ناامید نباش
فکرکن ای کسی که فراموش کرده ای
برای جستجو در همین صفحه وبلاگ واژه کلیدی مورد نظرتان را وارد کنید :
بازدید امروز: 5 نفر
بازدید دیروز: 17 نفر
کل بازدید: 166096 نفر
نقش زنان؛ از مادری تا اشتغال!
سید احمد هاشمی
بنظر شما آیا اصل بر این است که زنان باید در همه عرصه های اجتماعی و بخصوص در میادین اشتغال, دوشادوش مردان حضور فعال داشته باشند؟ یا اصل بر این است که زنان در خانه بنشینند و نقش مادری و همسری را ایفاء کنند؟از دیدگاه شما کدامیک اصل است و کدامیک فرع؟ شما هم حتما در این باره نظری دارید و نظرتان هم محترم است,ولی اگر دانستن این امر برایتان حائز اهمیت است, لطفا این نظر را هم مطالعه کنید.
شاید کمتر اتفاق بیفتد دو نفر مبتلا به سرما خوردگی به نزد پزشک حاذقی بروند و داروهای یکسانی را برای آنها تجویز کند, چرا که طبیعت افراد و نوع سرماخوردگی هر شخص با دیگری متفاوت است. حال چه برسد به اینکه بیماری متفاوت داشته باشند که در این صورت بعید است, پزشک حاذق داروهای یکسانی را برای آنان تجویز کند, مگر اینکه قلابی باشد که آن مقوله ی دیگری است.
این مسئله در جوامع انسانی هم صدق می کند, یعنی جوامع انسانی هم به تبع آداب ورسوم, سنتها, دین, مذهب, قوانین حاکم بر جامعه و.... نیازهای گوناگونی دارند که شاید با نیازهای جوامع دیگر کلاً یا جزءاً متفاوت باشند, بنابر این آنچه مثلاً در یک جامعه,ضرورت به حساب می آید, شاید در جامعه ی دیگر نه تنها ضرورت نباشد, بلکه سبب بروز مشکلاتی ناخواسته در آن جامعه گردد.
بحث بر سر حقوق و آزادی زنان و بویژه مسئله اشتغال زنان در عصر مدرن می باشد,که سازمانها و جنبشهای متعددی در سراسر جهان مدافع آن بوده و جنبش فیمینیسم در رأس این جنبشها قرار دارد.
فیمینیستها معتقدند باید بین جنس (sex) و جنسیت (gender) تمایز قائل شد، آنها می گویند جنس منشأ زیستشناختی دارد، امّا رفتار جنسیتی, ساختهی جامعه است. تفاوت جنسیتی، یک نظام وتفسیر مردانه است. مثلاً کار بیرون از منزل که ویژهی مردان, و بارداری و تولید مثل و مراقبت از کودکان را که ویژهی زنان است یک نظام جنسیتی میدانند, که مردها آنرا ساختهاند و باید این بینش و نظام از بین برود، لذا آنان خواستار مساوات مطلق و بدون قید وشرط بین زن و مرد در تمام زمینه ها - حتی در بارداری- هستند (این خانمها گویا به آفرینش خدا هم اعتراض دارند!وگرنه تفاوت فیزیولوژیکی زن و مرد اگر دلیل بر تفاوت وظایف نباشد چه تفسیر دیگری می تواند داشته باشد؟),به عقیده آنان خانواده، یکی از مکانهای عمدهی سرکوب زنان است،و چتری است که در زیر آن مرد بر زن اعمال سلطه می کند , تنها کسی که از خانواده نفع اصلی میبرد، مرد است؛ زیرا خانواده منشأ اصلی هویت زنان، یعنی هویت مادری زنان است که حقارت و زیر دستی را برای آنها به دنبال دارد, پس مفهوم خانواده و مادربودن باید مجددا تعریف شود.
از آنجا که خداوند عالم, زن و مرد را برای وظایف ویژه ای آفریده است , لذا هم از لحاظ فیزیولوژیکی و هم از لحاظ روانی و عاطفی و هوشی آنان را متفاوت خلق نموده است, البته تفاوتهای بین زن و مرد به معنی برتری ذاتی یکی بر دیگری نیست و هیچگاه نمیتوان از تفاوتهای فیزیولوژیکی، روانی و ذهنی آن دو، حقارت و برتری یکی از دیگری را استنباط نمود, و دقیقاً یکی از اشتباهات فاحش فمینیستها همین نکته است که میخواهند با نفی تفاوتهای طبیعی و زیست شناختی میان زن و مرد، تساوی و حتی تشابه وظایف و حقوق را اثبات کنند در حالی که منطقاً، چنین چیزی هیچگاه ممکن نیست.
متأسفانه تعامل غرب با جنس زن در طول تاریخ یا تفریط گرایانه بوده بطوری که در یونان باستان که تمدن آن هنوز زبانزد است و مبنای تمدن کنونی مغرب زمین دانسته میشود، «شهروندی» و مزایای آن شامل «رعایا» و «زنان» نمیشد. افلاطون، فیلسوف نامدار یونان با آنکه از برابری مردان و زنان حمایت میکرد, امّا خداوند را بسیار سپاس میگفت که او را مرد آفریده است و نه زن!!( ویل دورانت- تاریخ تمدن) درانگلستان تا اوایل قرن نوزدهم یعنی تا سال 1805م شوهر قانوناً حق داشت همسر خود را بفروشد وقانون تنها در نرخ گذاری زن دخالت می کرد, اروپای لیبرال، تا 1859، مالکیت زن را مطلقاً، حتی بر اموال خویش نمیپذیرفت. زن پس از ازدواج مجبور بود که دارایی خود را به شوهرش منتقل کند.( ویل دورانت- تاریخ تمدن)و یا هم افراط گرایانه بوده؛ که جنبش فیمینیسم در عصر حاضر بهترین مصداق این افراط گری است, و متآسفانه در این گیر و دار تنها وتنها زن بوده که قربانی شده است.
اکنون غرب در حالی برای حقوق و آزادی زنان ما اشک تمساح می ریزد که خودش همه ی کشورهای اسلامی را به زندان بزرگی از مردان و زنان مسلمان تبدیل کرده است.
در اسلام به هیچ وجه جنسیت دراحقاق حقوق یا انجام تکالیف دخالتی ندارد,و تفاوتهایی که بین زن و مرد در برخی حقوق و وظایف در اسلام مشاهده می شود بخاطر جنسیت آنان نیست, بلکه بخاطر اعتبارات دیگریست.
یکی از شعارهایی که امروزه بطور گسترده ای توسط طرفداران حقوق زن تبلیغ می شود, و بعضی زنان ما هم طوطی وار آنرا تقلید می کنند حق زنان در کار کردن بیرون از منزل است,به عقیده اینان یکی از معیارهای سنجش سطح آزادی زنان در جوامع مختلف, درصد زنان شاغل آن جامعه است, هر چه این درصد بالاتر باشد, حقوق زنان آن جامعه بیشتر رعایت شده است. حال بیایید این قضیه را از جوانب مختلف مورد بررسی قرار دهیم.
قبل از پرداختن به این موضوع یادآوری یک نکته لازم ایت که هدف از نگارش این مقاله صدور حکم تحریم یا بطلان برای اشتغال زنان نیست, بهر حال زن هم بنابه شرایط خاص اجتماعی و اقتصادی , گاهی مجبور به کار کردن است, و گاهی هم جامعه به تخصص وی نیاز دارد, که در هر دو صورت(به اعتقاد نگارنده) اسلام از او سلب اختیار نمی کند, بحث بر سر این است که اشتغال زن به صورت یک اصل و قاعده ی کلی در آید, و عدم اشتغال زنان مساوی با نقض حقوق زن, و خانه داری و همسر داری نه فقط به عنوان فرع , بلکه به عنوان مانع و مزاحم در این مسیر تلقی گردد.
گفتیم هر جامعه ای شرایط خاص خود را دارد, و اگر راه حلی در فلان جامعه دم مسیحایی برای مردم آن جامعه بوده, دلیل نمی شود که در همه ی جوامع همین خاصیت را داشته باشد, حال چه رسد به اینکه آن راه حل برای خود آن جامعه هم کارساز نبوده, ومشکل ساز شده است.ما مدعی نیستیم که زنان در جوامع اسلامی وضعیت ایده آلی دارند, چرا که مدت مدیدی است که جهان اسلام، دچار انحطاط فرهنگی و تمدنی گشته، به همین دلیل، جهل به تعالیم اسلام، نابسامانی اقتصادی، استبداد سیاسی و در یک کلام توسعه نیافتگی، از سَر و روی جوامع اسلامی (البته با درجات متفاوت) میبارد و بسیار طبیعی است وقتی که حقوق کل انسانها پایمال میگردد، هر دو جنس زن و مرد مورد ظلم و خشونت قرار گیرند. اگر زنان در «خانه» تحقیر میشوند، مردان نیز در «کارخانه»ها و ادارات و نهادهای دولتی مورد تحقیر و استثمار قرار میگیرند و البته باید اذعان نمود که ظلم و تحقیری که در حق زنان روا داشته میشود، به مراتب بیشتر از مردان است, ولی راه حل اصلاح این وضع هم این نیست که ما از نسخه ای که غربیان برای زنانشان پیچیده اند, استفاده کنیم, چون اولاً: ما شرایط و مشکلات خاص خود راداریم و ثانیاً:به اعتراف بسیاری از زنان غربی, این نسخه برای آنان سعادت به همراه نیاورده است, ومثلاً اخیراً در غرب بسیاری از زنان خواستار این هستند تا با خانه بازگردند.
اشتغال زنان در جامعه ما به ظاهر مشکل ساز نیست, ولی اگر به عمق قضیه نگاه کنیم در مییابیم که:اولاً: شرایط زنان در جامعه ما با شرایط زنان در غرب یکسان نیست, لذا اشتغال برای آنها شاید یک ضرورت باشد, اما برای اغلب زنان ما چنین نیست, بگذارید مقایسه ای کنیم بین شرایط زنان در غرب و جوامع ما:
شرایط زنان در غرب | شرایط زنان درجوامع اسلامی |
1-در غرب شوهر قانونا موظف به دادن نفقه(خرجی) به همسرش نیست, و زوجها غالبا مخارج زندگی را با هم شریک می شوند | 1-در جوامع اسلامی به حکم اسلام مرد موظف به دادن خرجی به همسرش میباشد, ولو اینکه مرد فقیر و زن پولدار باشد. |
2-در غرب بنیاد خانواده به مفهوم ما, یا وجود ندارد ویا بسیار سست است, و بیشتر زوجها به صورت شریک جنسی یا(sexual partner)با هم زندگی می کنند. | 2-در جوامع اسلامی خانواده هنوز انسجام و همبستگی خود را حفظ نموده, و همچنان بر اساس محکمی استوار است. |
3- در غرب دختر و پسر وقتی به سن قانونی(18-19 سالگی) رسیدند,قانوناً از قلمرو خانواده آزادند و فرزند دولت محسوب می شوند,وباید به فکر آینده خود باشند. | 3-در جوامع اسلامی چتر پدر و مادر بر سر فرزندان بویژه دختران حتی بعد از ازدواج هم گسترده است, و طرفین نسبت به همدیگر احساس تعلق مادی و معنوی می کنند. |
با توجه به مقایسه بالا, در جوامع غربی کار نکردن زن و ماندن او در خانه نه تنها غیر منطقی و بیهوده است, بلکه زن بحکم ضرورت (و نه احقاق یک حق) مجبور است برای گردش زندگی روزمره اش کار کند و گرنه حتی شوهرش هم به او رحم نخواهد کرد , در حالی که از دیگاه اسلام, ماندن زن در خانه و پرداختن به خانه داری و همسر داری و بچه داری, نه تنها یک کار بیهوده نیست, بلکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم از نیک شوهرداری به عنوان جهاد زن یاد فرموده است: (جهاد المرأة حسن التَبَعُّلِ لزوجها) زیرا زن با نیک شوهرداری کردن و نیک مادری کردن خدمتی به جامعه می کند که هیچکس قادر نیست جایگزینی برای آن پیدا کند.
ثانیا:اشتغال زنان چه در جوامع غربی و چه در جوامع اسلامی, غالبا به قیمت کمرنگ شدن مادر بودن و همسر بودن آنها تمام شده و ایندو اصل را تحت الشعاع قرار داده است, و همین مسئله زیانهای جبران ناپذیری را به جوامع بشری وارد نموده است, توضیحاً عرض کنم که:
وظیفه اصلی زن در اسلام به حکم ویژگیهای جسمانی, روانی و عاطفی اش, شوهرداری و خانه داری و در یک کلام انسان سازی است, به عبارت ساده تر وظیفه زن پرورش نسل است, وجایگاه اصلی ادای این رسالت حیاتی در کانون گرم خانواده است، به همین خاطرعجیب نیست که خداون متعال خطاب به زنان پیامبر می فرماید:) وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً [الأحزاب : 33] (یعنی: و در خانههایتان بمانید و مانند زمان جاهلیّت گذشته خودنمائی نکنید و نماز را بر پای دارید و زکات بدهید و خدا و پیغمبرش را اطاعت کنید جز این نیست که خدا خواسته از شما اهل بیت (پیغمبر) پلیدی را رفع و دفع کند و شما را کاملاً پاک نماید. امام ابن کثیر در تفسیر این آیه می فرماید: (هذه آداب أمر الله تعالى بها نساء النبی صلى الله علیه وسلم ونساء الأمة تبع لهن فی ذلک) یعنی:این برخی آداب است که خداوند متعال به زنان پیامبر صلى الله علیه وسلم دستور داده و بقیه ی زنان امت در این مسئله تابع آنها هستند.
البته این بدان معنا نیست که دراسلام زن حق خروج از منزل را ندارد،شهید سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن می فرماید:)ولیس معنى هذا الأمر ملازمة البیوت فلا یبرحنها إطلاقاً، إنما هی إیماءة لطیفة إلى أن یکون البیت هو الأصل فی حیاتهن وهو المقر، وما عداه استثناء طارئاً، لا یثقلن فیه ولا یستقررن، إنما هی الحاجة تقضى وبقدرها، والبیت هو مثابة المرأة التی تجد فیها نفسها على حقیقتها کما أرادها الله تعالى( یعنی:(معنی این دستور این نیست که آنان همیشه در خانه بمانند و هرگز بیرون نروند، بلکه آیه اشاره لطیفی دارد به اینکه خانه در زندگی آنها اصل است, و مقر و پایگاه آنان محسوب می شود، و بیرون رفتن از خانه ، استثناء اضطراری است، که در آنجا نمی مانند،و تنها به اندازه نیاز، حاجت خود را در آنجا برآورده می کنند، خانه پناهگاهی است که زن حقیقت خود را، آنطور که خداوند خواسته است، در آنجا می یابد.) و بخاطر همین مهم, اسلام مرد را موظف به دادن خرجی به زن کرده است, تا زن با خیالی آسوده و بدون دغدغه مادی هر چه بهتربتواند نقش خود را ایفا کند.
شاید کسی بگوید:این مشکل اکنون با تأسیس شیرخوارگاها و مهد کودکها حل شده و نیازی نیست مادر وقت خود را پای تر و خشک کردن بچه تلف کند!!کارهایی واجب تر از این است !!
متأسفانه مشکل از همین جا آب می خورد, در جامعه ما بسیاری از خانمها تحت تأثیر افکار بیگانه, فقط نیمه ی خالی لیوان را میبینند, ومادر بودن را معادل کهنه شویی,ظرف شویی, آشپزی, جاروکشی و بچه داری قلمداد می کنند, در حال که اگر نیک بنگریم درخواهیم یافت که نه تنها خانه داری تلف کردن وقت نیست بلکه هیچ کاری مهمتر از این کار نیست,زیرا نقشی را که یک مادر در خانه ایفا می کند, هیچکس جز خود آن مادر قادر به ایفای آن نیست,نه مادر بزرگ نه معلم نه دایه نه زن بابا و نه هیچکس دیگری, اگر خلأ فقدان یک خانم کارمند در یک اداره یا مؤسسه, با هزاران مرد و زن پر میشود, خلأ فقدان همان خانم بعنوان مادر تنها بوسیله ی خود او پر میشود و بس.خلأ وجود مادر را نمی توان با دایه یا ماما یا هر کس دیکری پر کرد چون مادر را جایگزینی نیست.
البته شاید زنانی هم باشند که میتوانند ویا توانسته اند با برنامه ریزی و تدبیر, بین ایندو توازن برقرار کنند, ولی اولاً اینکار چیزی شبیه دو هندوانه با یک دست گرفتن است و ثانیاً همه قادر به این کار نیستند.
اثرات منفی شیوع این پدیده سه قشر را تحت الشعاع قرار می دهد:
1-کودکان: نیاز کودک به مادر تنها منحصر به نیازهای مادی نیست که بتوان با شیر خشک و دایه و ماما آنرا جایگزین نمود, بلکه بسیار فراتر از نیاز مادی است, کودک به تمام وجود مادی و معنوی و عاطفی مادر نیاز دارد, کودک حتی به نفس کشیدن مادر حساس است, محروم نمودن کودک از هر کدام از این نیازها در دراز مدت اثرات منفی جبران ناپذیری را بر روحیه ی او بجا خواهد گذاشت.
2-شوهران:یکی از اهداف مرد برای ازدواج وتشکیل خانواده, آرامش روحی و جسمی است, که این آرامش غالبا در سایه وجود زن در خانه تأمین می شود, وقتی مرد در خانه بقول معروف آبش سرد و نانش گرم و جایش نرم باشد, نیازهای روحی و جسمی زوجین تأمین می شود, و خانواده استقرار و استحکام پیدا می کند, ولی تصور بفرمایید که مرد و زن هر دو خسته از سر کار به خانه آمده اند,هردو خسته و نیازمند کسی که با لبخندی محبت آمیز به آنها خوشامد بگوید و خستگی کار را از وجودشان بزداید, شام و نهار حاضر نیست, اعصاب خردیهای سر کار هم جای خود را دارد, آیا چنین زن و شوهری خواهند توانست پاسخگوی نیازهای جسمی و روحی همدیگر باشند؟نیاز فرزندان چطور؟ مرد وقتی نیازش در کانون خانواده اشباع نشود, چشمش به بیرون از خانواده معطوف خواهد شد(بویژه اگر پشتوانه ایمانی اش ضعیف باشد), و آنوقت است که سروکله ی خیانتهای زناشویی پیدا می شود, و بنیان خانواده را سست و سست تر می کند.
3- جامعه:وقتی ماشینی درست کار نمی کند, حتما بخشی از ماشین از کار افتاده و یا درست کار خود را انجام نمی دهد, جامعه هم همچون ماشین است,که وقتی بخشی از آن رسالت خود را درست انجام ندهد , کل جامعه دچار اختلال خواهد شد. وقتی مادری کار بیرون از منزل را بر مادر بودن و تربیت فرزندان ترجیح می دهد, و مادر بودن را اولویت دوم یا سوم خود قرار می دهد, مسلماً کودکی که در چنین شرایطی بزرگ می شود, و از مهر و محبت مادری و تربیت صحیح او محروم می ماند, نهایتا به شکل بچه های خیابانی ودختران فراری, ویا از باندهای قاچاق انسان و مواد مخدر و اعمال خلاف سر در می آورد.(چندی پیش به فیلمی را در باره ی دختران فراری نگاه می کردم, غالب آنها علت فرار خود را بی مهری و بی اعتنایی پدر و مادر به خاطر مشغولیت عنوان می کردند, لذا فرارکرده بودند تا دست محبت آمیزی را بر سر خود احساس کنند که سر از ناکجا آباد درآورده بودند.)
البته شاید کسی بگوید این مشکلات و پی آمدها، خاص زنان شاغل نیست, زنانی هم هستند که سال دوازده ماه در خانه اند ولی فرزندان نابابی را به جامعه تحویل داده اند؟!
البته این سخن کاملا درست است؛ گرچه حضور فیزیکی زن درخانه برای فرزندان لازم است اما کافی نیست, مادر علاوه برحضور فیزیکی باید حضور عاطفی و احساسی هم داشته باشد, تا بتواند با ایجاد ارتباط عاطفی با فرزندان در حسن تربیت آنها نقش داشته باشد.
(ادامه دارد )
..: آخرین ارسال ها :..
خلاآآآآآص برحل.........
من هنوز هم بچه م.....
نامه ی جوانی از منطقه ی عسلویه به نماینده ی آن منطقه و جواب آن
گذر عمر
[عناوین آرشیوشده]
کپی برداری از مطالب وبلاگ فقط با ذکر منبع مجاز میباشد .
All Rights Reserved 2005-2006 © by
o0oo0o.parsiblog.com
This Template Designed By Mohammad Bagheri | power ByParsiBlog
wwWw.Theam.TK -
wWw.TMPfa.TK -
wWw.MyBaran.TK
لینک ثابتنظرات شما ()